جدول جو
جدول جو

معنی خوش خدمتی

خوش خدمتی
خوب خدمت کردن، کنایه از انجام دادن کارهای کسی با تملق و چاپلوسی
تصویری از خوش خدمتی
تصویر خوش خدمتی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با خوش خدمتی

خوش خدمتی

خوش خدمتی
اطاعت. پرکاری و نیک انجامی در کار، چاپلوسی. خودشیرینی
لغت نامه دهخدا

خوش خدمت

خوش خدمت
آنکه خدمت کردن بسرور خود، نیکو رفتاری خوشرفتاری
خوش خدمت
فرهنگ لغت هوشیار

خوش خدمت

خوش خدمت
ویژگی کسی که خوب خدمت می کند و فرمان بزرگ تر خود را خوب انجام می دهد
فرهنگ فارسی عمید

خوش خدمت

خوش خدمت
آنکه در انجام خدمت کوتاهی نکند. کنایه از مطیع. کنایه از پرکار و کاردان که کارها را موافق سلیقۀ صاحبکارانجام دهد، کنایه از متملق. چاپلوس
لغت نامه دهخدا

خوش قدمی

خوش قدمی
خوش شگونی. نیک پیی. مبارک قدمی. خجسته قدمی
لغت نامه دهخدا