جدول جو
جدول جو

معنی خرقه سوز

خرقه سوز
ویژگی درویشی که در حال جذبه خرقه را از تن درمی آورد و می سوزاند، در حال سوزاندن خرقه، برای مثال گه آسوده در گوشه ای خرقه دوز / گه آشفته در مجلسی خرقه سوز (سعدی۱ - ۱۰۳)
تصویری از خرقه سوز
تصویر خرقه سوز
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با خرقه سوز

خرقه سوز

خرقه سوز
صوفی که از کثرت وجد یا بجهت شکر خرقه سوزاند:
گه آسوده در گوشه ای خرقه دوز
گه آشفته در مجلسی خرقه سوز.
سعدی (بوستان)
لغت نامه دهخدا

خرقه سوزی

خرقه سوزی
عمل سوزاندن خرقه بوسیلۀ صوفی از جهت کثرت وجد یا بجهت شکر. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

خرقه دوز

خرقه دوز
وصله کننده. (ناظم الاطباء) :
گه آسوده در گوشه ای خرقه دوز
گه آشفته در مجلسی خرقه سوز.
سعدی (بوستان).
، مفلس. محتاج. درویش. فقیر. (از ناظم الاطباء) ، صوفی. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

خانه سوز

خانه سوز
خانمان سوز، ویژگی امری یا چیزی که باعث نابود شدن و از میان رفتن خانه و خانواده می شود
خانه سوز
فرهنگ فارسی عمید

خانه سوز

خانه سوز
کسی که سبب رسوایی خانواده گردد. (ناظم الاطباء). چیزی که موجب آتش زدن و بر باد دادن خانواده شود. سوزندۀ خانه و خانمان:
در خرمن نشاطم افتاد آتش غم
تا عشق خانه سوزم در سینه کرد منزل.
سنائی (از آنندراج).
بشب سنگ بالایی ای خانه سوز
چرا سنگ زیرین نباشی بروز؟
سعدی (بوستان)
لغت نامه دهخدا