جدول جو
جدول جو

معنی چغلی کردن

چغلی کردن
گزارش دادن خبط و خطای کسی به شخص بالاتر از او یا شکایت کردن از عمل او
تصویری از چغلی کردن
تصویر چغلی کردن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با چغلی کردن

چغلی کردن

چغلی کردن
خطا و گناه کسی را باز گو کردن (نزد حاکم داروغه و دیگران)، شکایت از عمل کسی کردن
فرهنگ لغت هوشیار

چغلی کردن

چغلی کردن
گناه نهفتۀ کسی را به آنکس که جزا تواند داد بقصد ایذاء گفتن. غَمز. در تداول کودکان و نوآموزان، کار بد کسی را به معلم یا بزرگی گفتن تا بدکار را تنبیه کند. خطای همبازی یا همشاگردی یا همکار را نزد بزرگتران فاش ساختن. و رجوع به چغل و چغل خور و چغل خوری و چغلی شود
لغت نامه دهخدا

چقلی کردن

چقلی کردن
خطا و گناه کسی را باز گو کردن (نزد حاکم داروغه و دیگران)، شکایت از عمل کسی کردن
فرهنگ لغت هوشیار

چلی کردن

چلی کردن
دیوانگی یا کودکی کردن. خل خلی کردن. خلبازی درآوردن. کارهای ابلهانه و سفیهانه کردن. و رجوع به چلی شود
لغت نامه دهخدا