عرش، فلک نهم بالای همۀ افلاک که آن را محیط بر عالم ماده می دانستند، در روایات دینی جایی فراتر از همۀ آسمان ها، چرخ اطلس، سپهران سپهر، طارم اعلیٰ، چرخ برین، چرخ اثیر، فلک الافلاک، گرزمان، فلک المحیط
کنایه از فلک نهم یا کرۀ آتش، عَرش، فلک نهم بالای همۀ افلاک که آن را محیط بر عالم ماده می دانستند، در روایات دینی جایی فراتر از همۀ آسمان ها، چَرخِ اَکبَر، فَلَکُ الاَفلاک، گَرَزمان، طارَمِ اَعلیٰ، سِپِهران سِپِهر، فَلَکِ المُحیط، چَرخِ بَرین، چَرخِ اَطلس
فلک ماه. (ناظم الاطباء). کرۀ ماه. چرخ اثیر، چرخ. کنایه از آسمان و سپهر و فلک و فلک اول: همی تا جهانست و این چرخ اخضر بگردد همی گرد این گوی اغبر. ناصرخسرو. ناصر غلام و چاکر آنکس که این بگفت جان و خرد رونده بر این چرخ اخضرند. ناصرخسرو. بدانش گرای ای برادر که دانش ترا برگذارد از این چرخ اخضر. ناصرخسرو. ای قادری که هست بتقدیر حکم تو گردنده چرخ اخضر و تابنده مهر و ماه. سوزنی. خوی شاهان در رعیت جا کند چرخ اخضر خاک را خضرا کند. مولوی
عرش بزرگتر، در اصطلاح صوفیه، دل انسان کامل را نامند. (از کشاف اصطلاحات الفنون). کنایه از دل آدمی زاد باشد و به عربی قلب خوانند. (برهان) (آنندراج). کنایه از دل انبیاء و اولیاء است. (انجمن آرا)