جدول جو
جدول جو

معنی جامه غوک

جامه غوک
جلبک، گروهی از گیاهان بدون ریشه، ساقه، شاخه و برگ که به شکل نوار سبز و دراز در آب، جاهای مرطوب و روی تنۀ بعضی درخت ها پیدا می شود و در بعضی دریاها نیز به شکل نوارهای پهن و دراز دیده می شود که بر روی آب شناور است، در اقیانوس ها بیشتر از همه جا رشد می کند و گاهی سطح وسیعی از دریا را فرامی گیرد، از آن در تهیۀ بعضی مواد شیمیایی و خوراکی استفاده می شود، رنگ آن سبز و گاهی هم به رنگ قهوه ای یا سرخ است، بزغسمه، گاوآب، چغزواره، جغزواره، غوک جامه، الگ، چغزپاره، آلگ، جل وزغ، بزغمه برای مثال حریر عنکبوت و جامۀ غوک / نزیبد جز به اندام خبزدوک (امیرخسرو - لغتنامه - جامۀ غوک)
تصویری از جامه غوک
تصویر جامه غوک
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با جامه غوک

جامه کوب

جامه کوب
رخت شوی کازر قصار (رخت شویان هنگام شستن جامه آنرا میکوبند تا چرک آن بدر رود و پاک شود)
فرهنگ لغت هوشیار

جامه چاک

جامه چاک
آنکه لباسش دریده است، صوفی (چه صوفیان هنگام سماع گرم شوند و از سر مستی حالتی یا بندد که خرقه خود را چاک کنند)، عاشق
فرهنگ لغت هوشیار

جامه چاک

جامه چاک
کسی که جامۀ دریده بر تن دارد، کنایه از صوفی ای که هنگام سماع بی خود شود و جامۀ خود را چاک دهد
جامه چاک
فرهنگ فارسی عمید

جامه کوب

جامه کوب
کسی که جامه را در وقت شستن می کوبد، رختشوی، گازر، چوبی ستبر که گازران جامه را هنگام شستن با آن می کوبند، کدنگ، کدینه، کوبین
جامه کوب
فرهنگ فارسی عمید

جامه شو

جامه شو
کسی جامه های مردم را می شوید، لباس شو، رخت شو، گازُر
جامه شو
فرهنگ فارسی عمید