معنی تنبل تنبل تَنبَل کسی که مایل به کار کردن نباشد و تن به کار ندهد، بیکاره، تن پرور کسی که مایل به کار کردن نباشد و تن به کار ندهد، بیکاره، تن پرور تصویر تنبل فرهنگ فارسی عمید