معنی پیشگیر پیشگیر آنکه جلو کسی را بگیرد یا مانع کاری یا چیزی بشود، پیش گیری کننده تصویر پیشگیر فرهنگ فارسی عمید
پیش گیر پیش گیر آنکه پیش گیردکسی که جلوگیری کند آنکه مانع آید، پیش بند پیش دامن، لنگی که از کمر تا پایین بندند از جلو فوطه فرهنگ لغت هوشیار
پی گیر پی گیر تعقیب کننده دنبال گیرنده، آنکه رد پای کسی را دنبال کند رد زناثر شناس: چون سرافه بن مالک آنجا (غار ثور) رسید و او پی گیری هول بود، اصرار ورزنده مصر، مداوم دنباله دار: درین راه کوششهای پی گیری از طرف دانشمندان بعمل می آید فرهنگ لغت هوشیار
پیشگیری پیشگیری جلوگیری، در پزشکی هر نوع اقدامی که طبیب یا مامور بهداری برای جلوگیری از بروز مرض انجام بدهد فرهنگ فارسی عمید