جدول جو
جدول جو

معنی پله پله

پله پله
درجه به درجه، از یک پله به پلۀ دیگر، کم کم و آهسته آهسته پیش رفتن، به تدریج و تأنّی، نرم نرمک، خوش خوش، اندک اندک، نرم نرم، جسته جسته، خرد خرد، کیچ کیچ، کم کم، متدرّج، خوش خوشک، آهسته آهسته، رفته رفته، آرام آرام، تدرّج
تصویری از پله پله
تصویر پله پله
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پله پله

پلغ پلغ

پلغ پلغ
صدای جوشیدن و غلغل زدن مایعی غلیظ مانند آش و آبگوشت در دیگ
پلغ پلغ
فرهنگ فارسی عمید