معنی پرچ پرچ میخ یا میلۀ فلزی باریک که تیزی سر آن را کوبیده و پهن کرده باشندپرچ کردن: کوبیدن و پهن کردن سر میخ که از یک طرف تخته یا چیز دیگر بیرون آمده باشد، پرچیدن تصویر پرچ فرهنگ فارسی عمید
پری پری فرشته، جن، همزاد، در فرهنگ عوام، موجودی بسیار زیبا نیکوکار و نامرئی که گاه خود را نشان می دهد و با جمالش انسان را فریفته خود می کند فرهنگ نامهای ایرانی