معنی به جا آوردن به جا آوردن انجام دادن کاری یا امری از طاعت و عبادت و مراسم احترام، دریافتن، شناختن کسی یا چیزی، برای مثال اگر اینک گفتم به جای آورید / سر کینه جستن به پای آورید (فردوسی - ۳/۲۰۱) تصویر به جا آوردن فرهنگ فارسی عمید
به جان آوردن به جان آوردن کنایه از به تنگ آوردن، به ستوه آوردن، کسی را از زندگی بیزار ساختن، برای مِثال جهان گرچه کارش به جان آورد / نه ممکن که سر در جهان آورد (نظامی۶ - ۱۰۶۷) فرهنگ فارسی عمید