معنی برافراشتن برافراشتن افراشتن، بلند ساختن، بالا بردن، آراستن، زینت دادن، برپا کردن، فراشتن، افراختن، اوراشتن، فراختن تصویر برافراشتن فرهنگ فارسی عمید