جدول جو
جدول جو

معنی باکی

باکی
گریان، کسی که گریه کند و اشک بریزد، اشک فشان، گریه ناک، اشک باران، اشک ریز، گریه گر، گرینده، گریه مند، اشک بار
تصویری از باکی
تصویر باکی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با باکی

باکی

باکی
باک، نعت فاعلی از بکی و بُکاء، گرینده از اندوه چنانکه اشک جاری شود، ج، بُکاه، (از تاج العروس) (از اقرب الموارد)، گریه کننده، (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (آنندراج)، گرینده، (مهذب الاسماء)، آنکه بر کسی ستایش گویان گریه کند، (ناظم الاطباء)، گریان باآواز، (یادداشت مؤلف)، ج، بُکَّی، (ناظم الاطباء)، و نیز رجوع به بُکا و باک شود، به هندی نام شعر است، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا