شراره، ریزۀ آتش که از زغال یا هیزم که در حال سوختن است جدا شود و به هوا بجهد، سینجر، آییژ، آلاوه، ژابیژ، جرقّه، آتش پاره، جمره، بلک، خدره، ضرمه، خدره، لخچه، ابیز، اخگر، جمر، جذوه، لخشه
اکنون، این زمان اکنون این زمان الحال، این است، این ها، (پس (ابوعلی بن سینا) گفت: مرا مردی می باید که غرفات و محلات گرگان را همه شناسد بیاوردند و گفتند: اینک خ) یا اینک اینک، برای تاکید آید همین دم الساعه، اشاره بنزدیک مقابل آنک آنک
اشاره به نزدیک، این، این است اَکنون، زمان یا لحظه ای که در آن هستیم، این زمان، این هنگام، همین دم، در این وقت، حالا، فِعلاً، هَمیدون، عِجالَتاً، هَمینَک، ایدَر، بِالفِعل، کُنون، اَلحال، اَلآن، نون، فِی الحال، حالیا، ایدون، اِیمِه