معنی اعضا اعضا عضوها، بخشهایی از بدن با کارکرد مشخص مانند دست ها، پاها، سرها، قلب ها، ریه و معده ها، اندام ها، افراد از جماعت، کنایه از کارمندان یک اداره، جمع واژۀ عضو تصویر اعضا فرهنگ فارسی عمید
اعضا اعضا جمع عضو، اندام ها، هموندان، کارمندان جمع عضو. اندامها آلات، کارمندان، جمع عضو. اندامها آلات، کارمندان فرهنگ لغت هوشیار
ارضا ارضا خشنودش سگیرش خشنود کردن راضی گردانیدن ترضیه دادن چیزی به کسی برای خشنود کردن او اقناع فرهنگ لغت هوشیار