جدول جو
جدول جو

معنی اصفهبد

اصفهبد
صاحب منصب ارشد بالاتر از سرلشکر، سپهبد، اسپهبد، اسفهبد
تصویری از اصفهبد
تصویر اصفهبد
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با اصفهبد

اصفهبد

اصفهبد
تازی گشته اسپهبد سپاهبد اسپهبد سردار، عنوان هر یک از ملوک آل باوند
فرهنگ لغت هوشیار

اصفهبد

اصفهبد
معرب اسپهبد. مسعودی در کتاب التنبیه و الاشراف آرد: ایرانیان مراتبی داشتند که بزرگترین آنها پنج پایه بود و صاحبان این مراتب واسطۀ میان پادشاه و مردم بودند. و نخستین و برترین آنها موبذ بود بمعنی نگهبان دین زیرادین بلغت ایشان مو و بذ نگهبان است و موبذان موبذ رئیس موبدها و قاضی القضات است... و هیربذان در ریاست فروتر از موبدان باشند. پایۀ دوم وزیر است و نام آن ’بزرگفرمذار’ و بمعنی بزرگترین مأمور است. سوم اصفهبذ یا اصبهبد است و آن امیر امیرانست بمعنی نگهبان سپاه، زیرا سپاه اسپه و بذ نگهبان است. چهارم دبیربذبمعنی نگهبان نویسندگان و پنجم تخشه بذ بمعنی نگهبان همه کسانی که با دست خویش رنج میکشند و وسایل معاش فراهم آرند، چون پیشه وران و کشاورزان و بازرگانان وجز آنان. و رجوع به اسپهبد و سپهبد و اصبهبد شود
لغت نامه دهخدا

اصفهبد

اصفهبد
حمدالله مستوفی در ذیل بقاع جیلانات آرد: از اقلیم چهارم است طولش از جزایر خالدات ’فه’ و عرض از خط استوا ’لخ’، شهری وسط است حاصلش غله و برنج و اندکی میوه باشد ولایت بسیار است و قریب صد پاره دیه از توابع اوست، حقوق دیوانیش دو تومان و نه هزار دینار است. (نزهه القلوب چ لیدن مقالۀ 3 ص 162). و رجوع به اسپهبد شود
لغت نامه دهخدا

اصفهبد

اصفهبد
حسام الدوله اردشیر بن حسن. هفتمین سلطان دومین دولت اصفهبدان (ملوک جبال) طبرستان بود که بسال 567 هجری قمری بسلطنت رسید. وی مدت سی سال در طبرستان سلطنت کرد و بسال 571 طغرل بن ارسلان را پناه داد. رجوع به معجم الانساب ج 2 ص 286 و تاریخ ابن اسفندیار ج 1 ص 115 و 116 شود
علی بن شهریار علاءالدوله. چهارمین سلطان دولت دوم اصفهبدان (ملوک جبال) بود و بسال 511 هجری قمری بسلطنت رسید. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 420 و معجم الانساب زامباور ج 2 ص 286 و تاریخ طبرستان ابن اسفندیار ج 1 ص 107 و 108 و فهرست تاریخ ادبیات صفا ج 2 شود
شروین بن رستم (شروین دوم). یازدهمین سلطان نخستین دولت اصفهبدان در مازندران بود و از خاندان باوند بشمارمیرفت. وی را ملک الجبال می گفتند و بسال 282 هجری قمریبه سلطنت رسید. رجوع به فهرست تاریخ طبرستان ابن اسفندیار ذیل شروین و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 411 شود
هرمز. اسپهبد خراسان بود که خسروپرویز او را به جنگ بهرام چوبین فرستاد. وی را فرخ هرمز و اصفهبد بزرگ نیز میگفتند، چه در آن عهد در میان ایرانیان از وی اسپهبدی بزرگتر و والاتر نبود. وی آزرمیدخت را بزنی خواست. رجوع به فارسنامۀ ابن البلخی چ لیدن ص 99 و 110 شود
علاءالدوله حسن بن رستم، ملقب به شرف الملک. ششمین سلطان دومین دولت اصفهبدان طبرستان (ملوک جبال) بود و به سال 560 هجری قمری بسلطنت رسید. رجوع به معجم الانساب زامباور ج 2 ص 286 و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 420 و تاریخ طبرستان ابن اسفندیار ج 1 ص 109 و 114 شود
شاپور (جعفر) بن شهریار. هشتمین سلطان نخستین دولت اصفهبدان طبرستان بود که بسال 210 هجری قمری بسلطنت رسید. وی 12 سال پادشاهی کرد و درروزگار وی داعی کبیر خروج کرد. رجوع به معجم الانساب زامباور ج 2 ص 286 و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 417 شود
سرخاب (اول) بن باو. سومین سلطان نخستین دولت اصفهبدان مازندران و از خاندان باوند بود و بسال 68 هجری قمری بسلطنت رسید. و مدت سی سال سلطنت کرد. رجوع به معجم الانساب زامباور ج 2 ص 286 و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 417 شود
مازیار. ابن اسفندیار در ذیل ملوک و اکابر و... طبرستان آرد: ازمتقدمان اصفهبد مازیار بود که ازو کافی تر پادشاه بعهد او نبود. رجوع به فهرست تاریخ طبرستان ابن اسفندیار ج 1 و فهرست حبیب السیر چ خیام ج 2، و مازیار شود
نجم الدوله قارن بن شهریار. پسر بزرگتر حسام الدوله بود و دومین سلطان دولت دوم اصفهبدان (ملوک جبال) بود و بسال 503 هجری قمری بسلطنت رسید. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 419 و معجم الانساب زامباور ج 2 ص 286 شود
سرخاب (دوم) بن مردان. پنجمین سلطان نخستین دولت اصفهبدان و از خاندان باوند بود و بسال 135 هجری قمری بسلطنت رسید و مدت 10 سال سلطنت کرد. رجوع به معجم الانساب زامباور ج 2 ص 286 و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 417 شود
شمس الملوک رستم بن اردشیر. هشتمین سلطان دومین دولت اصفهبدان (ملوک جبال) طبرستان بود که بسال 602 هجری قمری بسلطنت رسید و بسال 606 درگذشت. رجوع به معجم الانساب ج 2 ص 288 و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 418 و 419 شود
شمس الملوک محمد بن اردشیر. دومین سلطان سومین دولت اصفهبدان بود و بسال 647 هجری قمری بسلطنت رسید. ابقه وی را بسال 665 بکشت. رجوع به معجم الانساب ج 2 ص 287 و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 420 شود
کیخسروبن یزدجرد، ملقب به رکن الدوله. ششمین سلطان سومین دولت اصفهبدان کینخواری (عمال ایلخانان در آمل) بود و بسال 714 هجری قمری به امارت رسید. رجوع به معجم الانساب زامباور ج 2 ص 287 شود
رستم (اول) بن سرخاب بن قارن. دهمین سلطان نخستین دولت اصفهبدان طبرستان بود که بسال 253 هجری قمری بسلطنت رسید. رجوع به معجم الانساب زامباور ج 2 ص 286 و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 418 شود
فخرالدوله حسن بن کیخسرو. هشتمین سلطان سومین دولت اصفهبدان کینخواری عمال ایلخانان در آمل بود و بسال 734 هجری قمری بسلطنت رسید. رجوع به معجم الانساب زامباور ج 2 ص 287 شود
حسام الدوله اردشیر بن کینخوار. نخستین سلطان سومین دولت اصفهبدان طبرستان بود که بسال 635 هجری قمری بسلطنت رسید. رجوع به معجم الانساب زامباور ج 2 ص 287 شود
شمس الملوک رستم بن قارن. سومین سلطان دومین دولت اصفهبدان یا ملوک جبال طبرستان بود که بسال 511 هجری قمری بسلطنت رسید. رجوع به معجم الانساب ج 2 ص 286 شود
یزدجردبن شهریار تاج الدوله. چهارمین سلطان دولت سوم اصفهبدان تبرستان بود و بسال 675 هجری قمری به امارت رسید. رجوع به معجم الانساب زامباور ج 2 ص 287 شود
دارابن رستم بن شروین. سیزدهمین سلطان نخستین دولت اصفهبدان طبرستان بود که بسال 355 هجری قمری بسلطنت رسید. رجوع به معجم الانساب زامباور ج 2 ص 286 شود
شرف الملوک بن کیخسرو. هشتمین سلطان سومین دولت اصفهبدان طبرستان بود که بسال 728 هجری قمری بسلطنت رسید. رجوع به معجم الانساب زامباور ج 2 ص 287 شود
ناصرالدوله شهریاربن یزدجرد. پنجمین شهریار سومین دولت اصفهبدان بود و بسال 698 هجری قمری به امارت رسید. رجوع به معجم الانساب زامباور ج 2 ص 287 شود
او نخستین سلطان نخستین دولت اصفهبدان در طبرستان بود و بسال 45 هجری قمری بسلطنت رسید. رجوع به معجم الانساب زامباور ج 2 ص 286 شود
لغت نامه دهخدا

اسفهبد

اسفهبد
صاحب منصب ارشد بالاتر از سرلشکر، سِپَهبُد، اِسپَهبَد، اِصفَهبُد
اسفهبد
فرهنگ فارسی عمید

اصفهبدی

اصفهبدی
منسوب به اصفهبد، ظلیم اصک، شترمرغ نر سست زانو، قوی و توانا تندار سخت خلقت از مردم و جز آن. (منتهی الارب). قوی از مردمان و جز آنان. (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

اسفهبد

اسفهبد
بر وزن و معنی اسپهبد است که مطلق سپهسالار باشد. (برهان). سپه سالار. سپاهبد. اسپاهبد. اسپهبد. سپهبد. رجوع به اسپهبد شود.
لغت نامه دهخدا