جدول جو
جدول جو

معنی هشفیفل

هشفیفل
زردک صحرایی، ریشۀ گیاهی از نوع هویج که از آن مربا تهیه می کنند، نهشل، شقاقل، اشقاقل، گزربری
تصویری از هشفیفل
تصویر هشفیفل
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با هشفیفل

هشفیفل

هشفیفل
اشقاقل. (فهرست مخزن الادویه). زردک صحرایی را گویند که شقاقل باشد. قوت باه دهد و شیر زنان را زیاد کند. (برهان). شقاقل است. (فهرست مخزن الادویه). محتمل است که هشقیقل باشد با دو قاف به جای دو فاء که در آن صورت تلفظ لهجه ای است از شقاقل. و صاحب مخزن الادویه به دو قاف هم ضبط کرده است. رجوع به هشقیقل شود
لغت نامه دهخدا

حشفیفل

حشفیفل
ششقافل. شقاقل. و آن گزر بری و زردک بیابانی است. گویند اگر زن آبستن بخود برگیرد بچه افکند و هشفیفل با هاء هوز نیز آمده است. و در فرهنگ دزی ج 1 ص 291 حشقیقل آمده است
لغت نامه دهخدا

هلفیفا

هلفیفا
سریانی تلخه گونه ای کاسنی از گیاهان تلخه راگویند که یکی ازگونه های کاسنی است
فرهنگ لغت هوشیار

هلفیفا

هلفیفا
به لغت سریانی نوعی از کاسنی باشد، و آن را به فارسی تلیخی گویند. استسقا را نافع است. (برهان). هندبا. (از فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا

تشفیف

تشفیف
سودمند شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، افزون گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، سست و ضعیف گردیدن اندوه. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

شفیف

شفیف
سوز سرما خنکی، باد سرد، گرمی آفتاب از واژگان دو پهلو، تنک گردیدن جامه نازک شدن جامه، چیز کم
فرهنگ لغت هوشیار

شفیف

شفیف
مصدر به معنی شَفَف. (از ناظم الاطباء). مصدر به معنی شفوف. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). تنک گردیدن جامه چنانکه پیدا و آشکار شود آنچه در زیر وی است. (از آنندراج). و رجوع به شفف و شفوف شود، باد سخت آمدن. (المصادر زوزنی)
لغت نامه دهخدا