معنی میخوش - فرهنگ فارسی عمید
معنی میخوش
میخوش
هر چیزی که دارای مزه ای آمیخته از ترشی و شیرینی باشد مانند سرکنگبین، ملس، ترش و شیرین
تصویر میخوش
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با میخوش
میخوش
میخوش
دهی است از دهستان مغان بخش گرمی شهرستان اردبیل، واقع در 23هزارگزی خاور گرمی با 236 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
میجوش
میجوش
شرابی است که باسنبل رومی و سنبل هندی (گونه های مختلف سنبل الطیب) ترتیب داده باشند میبخوشه
فرهنگ لغت هوشیار
متخوش
متخوش
نعت است از تخوش. (از اقرب الموارد). و رجوع به تخوش شود
لغت نامه دهخدا
مینوش
مینوش
می نوشنده. نوشندۀ می: هوش نگذاشت به سر آن لب مینوش مرا با چنان هوش ربائی چه کند هوش مرا. صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
منخوش
منخوش
لاغر و نزار. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.