جدول جو
جدول جو

معنی لک درا

لک درا
کسی که سخنان بیهوده و بی معنی و بی فایده بگوید، یاوه گو، بیهوده گو، یاوه سرا، هرزه گو، هرزه خا، خیره درا، ژاژدرای، هرزه لاف، هرزه لای، یافه درای، ژاژخا، مهذار، هرزه درای، افسانه پرداز، افسانه گو برای مثال گفت ریمن مرد خام لک درای / پیش آن فرتوت پیر ژاژخای (لبیبی - لغتنامه - لک درای)
تصویری از لک درا
تصویر لک درا
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با لک درا

لک درا

لک درا
هرزه درای بیهوده گوی: گفت ریمن مرد خام لک درای پیش آن فرتوت مرد ژاژخای. (لبیبی. لفااق. 285)
فرهنگ لغت هوشیار

لک دار

لک دار
پرتقال یا خربزه یا سیب یا هندوانه لکدار، قسمتی از میوه که فاسد و تباه شود آنچه لک دارد، قسمتی از میوه که بر اثر ضربت فاسد شده
فرهنگ لغت هوشیار

لک درق

لک درق
دهی جزو دهستان اجارود بخش گرمی شهرستان اردبیل، واقع در 8هزارگزی شمال گرمی و هزارگزی شوسۀ گرمی به بیله سوار. جلگه، گرمسیر و دارای 75 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

لک درای

لک درای
لک دراینده. بیهوده گوی. هرزه درای. ژاژخای. یاوه سرای. هرزه لای. خام درای. هرزه سرای. هذیان گوی:
گفت ریمن مرد خام لک درای
پیش آن فرتوت پیر ژاژخای.
لبیبی
لغت نامه دهخدا

لک دار

لک دار
آنچه لک دارد. دارای لک، که نقطه ای از آن (از پرتقال یا خربزه یا سیب یا هندوانه و جز آن) براثر ضربت یا آسیبی از حال طبیعی بگرددو تباه و فاسد شود یا آغازد به تباهی. که به مقدار ناخنی یا کوچکتر و یا بزرگتر از آن فاسد شده باشد
لغت نامه دهخدا