جدول جو
جدول جو

معنی گزربری

گزربری
زردک صحرایی، ریشۀ گیاهی از نوع هویج که از آن مربا تهیه می کنند، نهشل، هشفیفل، شقاقل، اشقاقل
تصویری از گزربری
تصویر گزربری
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گزربری

باربری

باربری
عمل و شغل باربر بردن بار بر دوش و پشت خود، اداره ای که مباشر امور حمل و نقل است اداره حمل و نقل نقلیه
فرهنگ لغت هوشیار

باربری

باربری
کار و شغل باربر، بار بردن، حمل و نقل، بنگاهی که به حمل و نقل کالا و بار می پردازد
باربری
فرهنگ فارسی عمید

گچ بری

گچ بری
نقش و نگار درست کردن با گچ در روی دیوار یا سقف خانه، نقش و نگاری که از این روش حاصل می شود
گچ بری
فرهنگ فارسی عمید

گازرگری

گازرگری
شغل گازری داشتن رخت شویی: وی (مقنع)، . . در اول گازر گری کردی
گازرگری
فرهنگ لغت هوشیار

باربری

باربری
عمل و شغل باربر، مؤسسه ای که امور حمل و نقل کالا را به عهده دارد
باربری
فرهنگ فارسی معین

گچ بری

گچ بری
نقش و نگار درست کردن با گچ در روی دیوار و سقف ساختمان
گچ بری
فرهنگ فارسی معین