جدول جو
جدول جو

معنی گرز

گرز
از آلات جنگ که در قدیم به کار می رفته و از چوب و آهن ساخته می شده و سر آن بیضی شکل یا گلوله مانند بوده و آن را بر سر دشمن می زدند، کوپال، گرزه، دبوس، لخت، چماق، سرپاش، سرکوبه، عمود، مقمعه
تصویری از گرز
تصویر گرز
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گرز

گرز

گرز
نوعی آلات جنگ که در قدیم بکار میرفته و از چوب و آهن ساخته میشده و سر آن بیضی شکل یا گلوله مانند بوده و آنرا بر سر دشمن میزدند
فرهنگ لغت هوشیار

گرز

گرز
ژان باتیست. نقاش فرانسوی، متولد در تورنوس (1725-1805 میلادی) (سون و لوار). وی در ساختن صحنه های خانوادگی و تصاویر اشخاص مهارت داشت و آثار عمده او عبارتند از: نامزد دهکده، لعنت پدری، پسر تنبیه شده، پرندۀ مرده، سبوی شکسته، مهر فرزند و غیره
لغت نامه دهخدا

گرز

گرز
پهلوی وزر، اوستا وزرا، معرب آن جُرز، ارمنی ورز، هندی باستان وجره (گرز رعد (ایندرا) ، کردی گورز. و رجوع به گرزه شود. (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین). عمود آهنین. (برهان). کوپال و لخت. (از فرهنگ اسدی). عمود باشد و گرز گاوسار گویند آن را که فریدون داشت. (اوبهی). لت. دبوس:
سری بی تن و پهن گشته به گرز
تنی بی سر افکند بر خاک بُرز.
ابوشکور.
به تیغ طرّه ببرد ز پنجۀ خاتون
به گرز پست کند تاج بر سر چیپال.
منجیک.
یکی گرز زد ترک را بر هَباک
کزاسب اندرآمد همانگه به خاک.
فردوسی.
اگر خسرو آید به ایران زمین
نبیند بجز گرز و شمشیر کین.
فردوسی.
فروکوفتند آن بتان را به گرز
نه شان رنگ ماند و نه فر و نه برز.
عنصری.
تیغ او و رمح او و تیر او و گرز او
دست او و جام او و کلک او و پالهنگ.
منوچهری.
به یکی زخم شکسته سر هفتاد سوار
گرز هفتادمن قلعه گشای تو کند.
منوچهری.
همه تیغ بر پای و ناخن زنش
مر او را فکن گرز بر گردنش.
اسدی.
شب تار و شبرنگ در زیر من
که تابد بر گرز و شمشیر من.
اسدی.
به شیب مقرعه اکنون نیابت است ترا
ز گرزسام نریمان و تیغ رستم زال.
امیرمعزی.
شیر فلک از نهیب گرزت
چون گاو زمین جبان ببینم.
خاقانی.
گرز او در قلعۀ البرز زلزال افکند
چتر او درقبۀ افلاک نقصان آورد.
خاقانی.
گرز با خود از محاکاه پتک و سندان حکایت میکرد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 161)، کنایه از قضیب هم هست که آلت تناسل باشد. (برهان)، دستۀ هاون. (برهان) (انجمن آرا)، چماق چوب. (برهان)
لغت نامه دهخدا

گرز

گرز
گرز، نوعی علف، متعلق به ارتفاعات البرز، با ارتفاع یک متر.، گاز، فشردن چیزی بین دندان ها، دندان های نیش سگ و گرگ و گربه.، هویج
فرهنگ گویش مازندرانی