جدول جو
جدول جو

معنی گاز

گاز
یکی از حالت های سه گانۀ ماده که در آن مولکول ها، می توانند آزادانه حرکت کنند و حجم و شکل ثابتی ندارد، هر نوع مادۀ سیال و بی شکل که تمامی حجم ظرف را اشغال می کند و سطح آزاد ندارد، در علم شیمی گاز طبیعی که به عنوان سوخت به کار می رود،
وسیله ای برای پخت و پز که گاز طبیعی را به گرما تبدیل می کند، اجاق گاز،
پدالی در خودرو
فروبردن دندان در چیزی
آلتی دو شاخه که با آن میخ را از چیزی بیرون می کشند، انبر، گاز انبر، برای مثال تو که در بند حرص و آز شدی / همچو زر در دهان گاز شدی (سنائی۱ - ۴۴۰)
پارچۀ لطیف، نازک، شبیه تور و ضد عفونی شده که برای زخم بندی به کار می رود مثلاً گاز استریل
گوه، تکۀ چوب یا آهن که هنگام ترکاندن و شکافتن چوب یا تخته لای آن می گذارند، فانه، پانه، پهانه، فهانه، بغاز، پغاز، براز
گاز زدن: دندان زدن، دندان به چیزی فرو بردن
گاز گرفتن: عمل فرو بردن دندان در چیزی، دندان گرفتن، گاز زدن
تصویری از گاز
تصویر گاز
فرهنگ فارسی عمید