جدول جو
جدول جو

معنی کندمند

کندمند
ویران، خراب، پریشان، ویژگی عمارتی که فروریخته و ویران شده باشد، برای مثال وگرنه شود بوم ما کندمند / از اسفندیار آن بد بدپسند (فردوسی - ۵/۳۹۷)، مادر بسیار فرزندی ولیک / خوار داریشان همیشه کندمند (ناصرخسرو - ۴۳۴)
تصویری از کندمند
تصویر کندمند
فرهنگ فارسی عمید