جدول جو
جدول جو

معنی کبوتردم

کبوتردم
در خوشنویسی، نوعی قلم نی که سر آن مانند دم کبوتر تراشیده می شد
تصویری از کبوتردم
تصویر کبوتردم
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با کبوتردم

کبوتردم

کبوتردم
کنایه از بوسۀ با صدا، کنایه از بوسۀ خاطرخواه. (آنندراج) (انجمن آرای ناصری). بوسۀ خاطرخواه. (غیاث اللغات). بوسۀ خاطرخواه خوردن باشد. (برهان) ، کنایه از دهان بر دهان مطلوب گذاشتن و زبان مطلوب را مکیدن. (برهان) :
در بزم وصال دوش دل محرم بود
خاطر چو نهال آرزو خرم بود
گنجشک نهاده سینه بر سینۀ باز
تا صبح مدار بر کبوتردم بود.
ظهوری (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

کبوتر دم

کبوتر دم
بوسه باصدا و طبق دلخواه: (در بزم وصال دوش دل محرم بود خاطر چو نهال آرزو خرم بود
کبوتر دم
فرهنگ لغت هوشیار

کبوترفام

کبوترفام
به رنگ کبوتر:
هست روی هوا کبوترفام
ز آتش ارزن فشان کنید امروز.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

کبوتردره

کبوتردره
نام ایستگاه هشتم راه آهن تهران به بندرشاه میان بنکوه و سیمن دشت در 147 هزارگزی تهران. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

کبوتران

کبوتران
دهی است از دهستان منگره بخش الوار گرم سیری شهرستان خرم آباد. سکنه 204 تن. محصول غلات، انار، انجیر، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

کبوتری

کبوتری
دهی است از بخش قلعه زراس شهرستان اهواز. 85 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

کبوتر

کبوتر
نام عمومی گروهی از پرندگان با سر کوچک، گردن کوتاه و پرهای انبوه که انوع اهلی آن برای نمایش و تفریح یا بردن نامه استفاده می شود
کبوتر نامه بر: نوعی کبوتر که اندکی درشت تر از کبوتر اهلی است و او را برای رساندن نامه ها پرورش می دهند
کبوتر چاهی: در علم زیست شناسی نوعی کبوتر با پرهای کبود و خاکستری که معمولاً به طور دسته جمعی در چاههای بیرون آبادی ها و بقاع و مزارهای امامان و امامزادگان به سر می برند
کبوتر
فرهنگ فارسی عمید