نام یکی از بخشهای شهرستان مراغه در جنوب خاوری شهرستان . از شمال به بخش سراسکند، از جنوب به بخش تکاب، از خاور به بخش مرکزی میانه، از باختر به دهستان گاودول بخش مرکزی مراغه محدود است. موقع بخش کوهستانی معتدل مالاریائی است. آب قراء از رودخانه های آیدوغموش، قلعه، قوشقوان، قرانقو و قنوات و چشمه سارها تأمین میشود. محصولات عمده آن غلات، نخود، بزرک، لپه است. شغل ساکنین زراعت و صنایع دستیشان فرش و جاجیم وگلیم و جوراب بافی میباشد. بخش قره آغاج از دو دهستان به نام چهاراویماق و قوریچای و 357 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمع نفوس آن در حدود 64050 تن است. راههای مورداستفادۀ بخش قره آغاج شوسۀ مراغه به میانه است، مابقی راهها مالرو و صعب العبور است. ابنیه و آثار قدیمی در آبادی قلعه نزدیک به قریۀ ارزه خوران که معدن طلای زنجان بالای تپه قلعۀ خرابه به نام (کورقلعه سی) میباشد و از تاریخ بنای آن اطلاعی در دست نیست ولیکن از آثار قدیمی است. در 2کیلومتری قریۀ بایزید آثار قلعۀ خرابه موسوم به قلعۀ ضحاک وجود دارد. آب های معدنی: در قریۀ آب گرم، چشمۀ آب گرم معدنی که اهالی برای معالجۀ امراض جلدی و روماتیسم در آن استحمام نموده و معالجه میشوند. در قریۀ سلطان آباد نیزچندین چشمه وجود دارد که برای استخراج نمک مورد استفاده قرار میگیرد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
قره آقاج. ده مخروبه ای است از بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس در 70000 گزی خاوری داشلی برون. موقع جغرافیایی آن کوهستانی معتدل. مردم آن در حدود 500 تن هستند و به چادرنشینی روزگار میگذرانند. آب آن از چشمه سار و محصولات آن غلات و مختصر برنج و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. فعلاً به حالت چادرنشینی در اطراف متفرقند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی از دهستان دینور بخش صحنۀ شهرستان کرمانشاهان واقع در 37 هزارگزی شمال باختری صحنه و 12 هزارگزی باختر شوسۀ کرمانشاه به سنقر. موقع جغرافیایی آن دامنه و سردسیر است. سکنۀ آن 330 تن. آب آن از رود خانه شاهپورآباد. محصول آن غلات، حبوبات، چغندرقند. شغل اهالی زراعت است. اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی از دهستان قلعه دره سی بخش حومه شهرستان ماکو در 7 هزارگزی جنوب باختری ماکو و 3 هزارگزی جنوب شوسۀ قلعه جوق به ماکو. موقع جغرافیایی آن دره، کوهستانی و معتدل است. سکنۀ آن 390 تن. آب آن از رود خانه زنگمار و محصول آن غلات، حبوبات، زردآلو. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)