معنی طلاکوب - فرهنگ فارسی عمید
معنی طلاکوب
طلاکوب
کسی که پیشه اش کوبیدن ورق های نازک طلا برچیزی است، طلاکوبی شده
تصویر طلاکوب
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با طلاکوب
طلاکوب
طلاکوب
آنکه ورقهای طلا و نقره را بسازد. میرزا طاهر وحید راست: دلم شیوۀ یار را پیشه کرد که گشتم طلاکوب این رنگ زرد. ملا طغرا راست: به کف دارم از پنجه خایسک درد ز بهر طلاکوبی رنگ زرد. (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
طلاکوبی
طلاکوبی
زینت دادن و نقش و نگار کردن چیزی با ورق های طلا، شغل و عمل طلاکوب
فرهنگ فارسی عمید
طلا کوب
طلا کوب
آنکه طلا ورقهای طلا (و نقره) سازد، صحافی که جلدهای کتاب ها را تذهیب کند. زینت دهنده خوبی، نیکوئی
فرهنگ لغت هوشیار
طلاکوبی
طلاکوبی
کوبیدن فلزهای براق به ویژه طلا و نقره به صورت نقش های زینتی یا نوشته بر سطح دلخواه، زرکوبی
فرهنگ فارسی معین
کلاکوب
کلاکوب
دهی از دهستان تبادکان است که در بخش حومه ارداک شهرستان مشهد واقع است و 350 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.