جدول جو
جدول جو

معنی طالع سعد

طالع سعد
بخت و اقبال و سرنوشت نیکو، طالع خجسته، بخت فرخنده، طالع مسعود، طالع میمون، طالع همایون، طالع مبارک، طالع فرخنده
تصویری از طالع سعد
تصویر طالع سعد
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با طالع سعد

طالع سعد

طالع سعد
طالع مسعود. بخت فرخنده. طالع خجسته. اقبال. طالع مبارک و میمون:
زی طالع سعد و در اقبال خداوند
فخر بشر و بر سر عالم همه افسر.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا

طالع مند

طالع مند
خوشبخت، سعادتمند، نیک بخت، نیکوبَخت، فَرخُندِه طالِع، فَرخُندِه بَخت، نِکوبَخت، خَجَستِه طالِع، بُلَنداِقبال، جوان بَخت، صاحِب دُولَت، اَیمَن، مُقبِل، خوش طالِع، خَجَستِه، خَجَستِه فال، سَعید، شادبَخت، فَرُّخ فال، نیک اَختَر، اِقبالمَند، بُلَندبَخت، بَختیار، صاحِب اِقبال، مُستَسعَد، سِفیدبَخت
طالع مند
فرهنگ فارسی عمید

طالع مسعود

طالع مسعود
بخت و اقبال و سرنوشت نیکو، طالِعِ مِیمون، طالِعِ خُجَستِه، بَختِ فَرخُندِه، طالِعِ فَرخُندِه، طالِعِ سَعد، طالِعِ مُبارَک، طالِعِ هُمایون
طالع مسعود
فرهنگ فارسی عمید

طالع مسعود

طالع مسعود
بخت فرخنده. اختر فیروز. ستارۀ میمون. و رجوع به طالع میمون و طالع سعد شود:
رایت منصور او را فتح باشد پیشرو
طالع مسعود او را بخت باشد پیشکار.
منوچهری.
امروز کزو طالع مسعود شده ستم
از دهر کی اندیشم وز بیم زوالش.
ناصرخسرو (دیوان چ مینوی ص 207).
قاضی صدر ششم را طالع مسعود تو
مقتدای فتوی صاحبقرانی آمده.
سنائی.
چون فلکت طالع مسعود داد
عاقبت کار تو محمود باد.
نظامی
لغت نامه دهخدا

نافع سعد

نافع سعد
ابن عتبه بن ابی وقاص بن زهره بن کلاب بن اخی سعد. از اصحاب پیغمبر است و در روز فتح مکه اسلام آورد. (از الاصابه ج 5 ص 226) (تاریخ گزیده ص 240)
لغت نامه دهخدا

طالع مند

طالع مند
نیک بخت، خوش اقبال، خوش شانس، بخت یار، نیک اختر، خوش بخت، پیشانی سفید، طالع ور
متضاد: بی طالع، بدبخت، بداقبال
فرهنگ واژه مترادف متضاد