جدول جو
جدول جو

معنی صیرفی

صیرفی
صراف، آنکه شغلش داد و ستد پول یا عوض کردن پولی با پول دیگر است، آنکه پول خوب را از بد جدا می کند، زرشناس
تصویری از صیرفی
تصویر صیرفی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با صیرفی

صیرفی

صیرفی
مرد محتال و چاره گر و تصرف کننده در کارها. چاره گر. حیله گر. رجوع به صیرف شود، سیم سره کننده. ج، صیارفه، صیاریف. (منتهی الارب). صراف. (غیاث اللغات) (دهار) :
هر کسی و کار خویش و هر دلی و یار خویش
صیرفی بهتر شناسد قیمت دینار خویش.
ابوعبداﷲ خفیف.
آن به گهر هم کدر و هم صفی
هم محک و هم زر و هم صیرفی.
نظامی
لغت نامه دهخدا

صیرفی

صیرفی
عبداللطیف بیک. بسال 1257 هجری قمری متولد شد و در اسکندریه نشأت یافت و بخدمت دولت مصر درآمد و مناصبی یافت. بسال 1322 هجری قمری درگذشت. او را دیوانی مطبوع است. (معجم المطبوعات ستون 1219)
خواجه عبدالله. وی یکی از شاگردان یاقوت مستعصمی و از مشاهیر خطاطان است. بسال 742 هجری قمری درگذشت و در مقبرۀ چرنداب تبریز بخاک سپرده شد. (دانشمندان آذربایجان ص 238 و 239)
نام وی میرعلی و از شعرای فارس و از مردم کشمیر است. او راست:
سبوسبو ده و خم خم دل نژند مرا
قدح چه آب زند آتش بلند مرا.
(قاموس الاعلام ترکی)
ابن جبرائیل بن میکائیل. او راست: رسالۀ الجمع و اقسامه و صیغه. (کشف الظنون ذیل کلمه رساله)
ابوعلی بن حرب. از متکلمان خوارج و از بنی هلال است. (الفهرست ابن ندیم ص 258)
لغت نامه دهخدا

صارفی

صارفی
سمعانی گوید: ابوعبدالرحمن بن ربیعه بدین نسبت مشهور است و او صیرفی است و هردو به یک معنی باشد. وی از مردم کوفه است و از شعبی و از وی ابن عیینه روایت کند. (الانساب سمعانی ص 347)
لغت نامه دهخدا

صیفی

صیفی
زراعتی که در بهار و اول تابستان انجام گیرد و حاصلش در تابستان و اوائل پائیز بدست آید
فرهنگ لغت هوشیار