جدول جو
جدول جو

معنی شاه اسپرم

شاه اسپرم
ریحان، از سبزی های خوردنی خوشبو با ساقۀ نازک و برگ های درشت بیضی که به صورت خام خورده می شود، اسفرغم، ضومران، اسپرغم، شاه پرم، شاسپرم، اسفرم، نازبو، شاه اسپرغم، شاه سپرم، شاه سپرغم، اسپرم، ونجنک، ضیمران، سپرغم، سپرم، سپرهم
تصویری از شاه اسپرم
تصویر شاه اسپرم
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با شاه اسپرم

شاه اسپرم

شاه اسپرم
مرکب از شاه و اسپرم. (برهان قاطع چ معین). شاه اسپرغم باشد. (از برهان قاطع). رجوع به شاه اسپرغم شود. معرب آن شاهسبرم باشد. (از اقرب الموارد). ونجنک. (برهان). حبق کرمانی. حبق صعتری. (منتهی الارب) :
شاه اسپرم چو شاخ کشیده بگرد خویش
چون قبۀ زمرد بر شاخکی نزار.
بهرام سرخسی.
بادام بنان مقنعه بر سر بدریدند
شاه اسپرمان چینی در زلف کشیدند.
منوچهری.
چنگ بازان است گویی شاخک شاه اسپرم
پای بطان است گویی برگ بر شاح چنار.
منوچهری.
بوستان افروز بنگر رسته با شاه اسپرم
گر ندیدستی خط قوس قزح بر آسمان.
ازرقی.
- شاه اسپرم رومی، اسطوخودوس. رجوع به کشه شود
لغت نامه دهخدا

شاد اسپرم

شاد اسپرم
نوعی از ریحان است که در بلاد عرب روید خوش اسپرم
شاد اسپرم
فرهنگ لغت هوشیار

شاه اسپرغم

شاه اسپرغم
رِیحان، از سبزی های خوردنی خوشبو با ساقۀ نازک و برگ های درشت بیضی که به صورت خام خورده می شود، اِسپَرَم، اِسفَرَم، ضَیمُران، ضَومُران، سِپَرهَم، اِسپَرغَم، اِسفَرغَم، شاهِ سپَرَم، نازبو، شاسپَرَم، شاهِ سپَرَغم، وَنجنَک، شاه پَرَم، سِپَرَم، سِپَرغَم، شاه اِسپَرَم
شاه اسپرغم
فرهنگ فارسی عمید

شاه اسفرم

شاه اسفرم
معرب شاه اسپرم. ریحان ملکی. (ضریر انطاکی). حبق صعتری. حبق کرمانی. (تذکرۀ ضریر انطاکی). ضیمران. (مفاتیح). و رجوع به شاه اسپرم شود
لغت نامه دهخدا

شاه اسپرهم

شاه اسپرهم
مرکب از شاه و اسپرهم. (برهان قاطع چ معین). همان شاه اسپرغم است که ریحان و ضیمران باشد. (برهان قاطع). و رجوع به شاهسفرم و شاه اسپرم شود
لغت نامه دهخدا