معنی ریو
- ریوریوْ
- مکر، حیله، فریب، احتیال، گول، کلک، دستان، شکیل، شید، دویل، خدعه، قلّاشی، خاتوله، اشکیل، ترفند، حقّه، ترب، غدر، تزویر، گربه شانی، روغان، تنبل، دغلی، ستاوه، کید، نارو، نیرنگ، دلام، چاره برای مثال گر نشیند فرشته ای با دیو / وحشت آموزد و خیانت و ریو (سعدی - ۱۷۷)مَکر، حیلِه، فَریب، اِحتیال، گول، کَلَک، دَستان، شِکیل، شَید، دُویل، خُدعِه، قَلّاشی، خاتولِه، اِشکیل، تَرفَند، حُقِّه، تَرب، غَدر، تَزویر، گُربِه شانِی، رَوَغان، تُنبُل، دَغَلی، سَتاوِه، کَید، نارُو، نِیرَنگ، دِلام، چارِه برای مِثال گر نشیند فرشته ای با دیو / وحشت آموزد و خیانت و ریو (سعدی - ۱۷۷)
فرهنگ فارسی عمید