جدول جو
جدول جو

معنی خون سیاوشان

خون سیاوشان
درختی که در هند و حبشه و زنگبار می روید و از آن صمغی سرخ رنگ می گیرند، دم الأخوین، قاطرالدّم، شیان، دم الثّعبان
درختی از خانوادۀ نخل با میوه ای شبیه گیلاس
تصویری از خون سیاوشان
تصویر خون سیاوشان
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با خون سیاوشان

خون سیاوشان

خون سیاوشان
درختی از تیره خرما که دو پایه است و بومی جزایر برنئو و سوماترا میباشد. این گیاه دارای ساقه دراز و استوانه یی و بند بند و کم و بیش تیغ داراست. برگهایش شامل برگچه های متناوب و باریک و نوک تیز و دمبرگهایش پوشیده از تیغهای سوزنی شکل میباشد. گلهایش بدو صورت نرد ماده است که بر روی دو درخت جداگانه قرار دارند، شیان، ماده ایست صمغی برنگ قرمز خونی (وجه تسمیه بهمین جهت است) که ازم یوه درخت خون سیاوشان استخراج میشود خون سیاوشان مشرقی، ماده ایست صمغی برنگ قرمز خون که از در اسنا استخراج میشود خون سیاوشان مغربی
فرهنگ لغت هوشیار

خون سیاوشان

خون سیاوشان
صمغی است سرخ رنگ از درخت شیان که بومی هند و حبشه و زنگبار می باشد، خون سیاوش
خون سیاوشان
فرهنگ فارسی معین

خون اسیاوشان

خون اسیاوشان
نام گیاهی است. رجوع به خون سیاوشان شود:
گیاهی برآمد همانگه ز خون
بدانجا که آن طشت شد سرنگون
بساعت گیاهی از آن خون برست
جز ایزد که داند که آن چون برست
گیا را دهم من کنونت نشان
که خوانی همی خون اسیاوشان
بسی فائده خلق را هست از اوی
که هست آن گیا اصلش از خون اوی.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

خون سیاوش

خون سیاوش
درختی از تیره خرما که دو پایه است و بومی جزایر برنئو و سوماترا میباشد. این گیاه دارای ساقه دراز و استوانه یی و بند بند و کم و بیش تیغ داراست. برگهایش شامل برگچه های متناوب و باریک و نوک تیز و دمبرگهایش پوشیده از تیغهای سوزنی شکل میباشد. گلهایش بدو صورت نرد ماده است که بر روی دو درخت جداگانه قرار دارند، شیان، ماده ایست صمغی برنگ قرمز خونی (وجه تسمیه بهمین جهت است) که ازم یوه درخت خون سیاوشان استخراج میشود خون سیاوشان مشرقی، ماده ایست صمغی برنگ قرمز خون که از در اسنا استخراج میشود خون سیاوشان مغربی
فرهنگ لغت هوشیار

خون سیاوش

خون سیاوش
صمغی است سرخ رنگ از درخت شیان که بومی هند و حبشه و زنگبار می باشد، خون سیاوشان
خون سیاوش
فرهنگ فارسی معین

خون سیاوش

خون سیاوش
گیاهی که از برگهای وی عصیر سرخی می گیرند، مانند خون. (ناظم الاطباء). داروئی است سرخ رنگ گویند افراسیاب سیاوش را کشت در جایی که خون او بر زمین ریخته شد این گیاه در آن زمین روئید و بعضی بقم را گفته اند که بدان چیزها را رنگ کنند. (آنندراج) ، کنایه از شراب لعلی (آنندراج) :
ز جام خسروانی بی قصاصی
یکی خون سیاوشان فروریز.
خواجه عمیدلوبکی (از آنندراج).
، کنایه از روشنایی صبح، کنایه از سرخی شفق. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا