معنی خجو خجو چکاوک، پرنده ای کوچک و خوش آواز شبیه گنجشک با تاج کوچکی بر روی سرچکاو، چکوک، چاوک، ژوله، جل، جلک، هوژه، خاک خسپه، نارو، قبّره، قنبره تصویر خجو فرهنگ فارسی عمید
خجو خجو پرنده ای است که آنرا چکاوک خوانند و بعربی قبره گویند. (برهان قاطع) (آنندراج) (ناظم الاطباء). در حاشیۀ برهان قاطع آمده است: خجو مصحف ’چغو’ است، خارپشت. مرنگو. بهین. کوله. تشی. (حاشیۀ فرهنگ اسدی نسخۀ نخجوانی) لغت نامه دهخدا
خجو خجو خاک پاشیدن بپای خود در راه رفتن. (از متن اللغه) (ناظم الاطباء) ، کج کردن کوزه. (از متن اللغه) لغت نامه دهخدا