جدول جو
جدول جو

معنی خام ریش

خام ریش
نادان، احمق، کودن، کم خرد، ابله، کم عقل، تاریک مغز، انوک، لاده، کاغه، فغاک، شیشه گردن، گردنگل، خرطبع، خل، چل، دنگ، غتفره، دبنگ، دنگل، نابخرد، کانا، گول، بدخرد، تپنکوز، غمر، کهسله، ریش کاو، سبک رای، بی عقل، کردنگ برای مثال جمع آمد صد هزاران خام ریش / صید او گشته چو او از ابلهیش (مولوی - ۳۷۵)
تصویری از خام ریش
تصویر خام ریش
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با خام ریش

خام ریش

خام ریش
مسخره، (اشتنگاس) (آنندراج)، ملعبه، دلقک، بی عقل، (غیاث اللغات)، احمق، نادان:
جمع آمد صد هزاران خام ریش
صید او گشته چو او از ابلهیش،
(مثنوی)
لغت نامه دهخدا

خشک ریش

خشک ریش
زخم و جراحت خشک جراحت خشک، خشکیی که بر روی زخم بسته شود، جرب خشک
خشک ریش
فرهنگ لغت هوشیار

خاک ریز

خاک ریز
جایی که در آن خاک ریخته باشند، محلی در کنار خندق که خاک های کنده شده را برای جلوگیری از عبور و مرور در آنجا می ریزند
خاک ریز
فرهنگ فارسی عمید

خشک ریش

خشک ریش
زخم و جراحت خشک، کنایه از بهانه، کنایه از نیرنگ، فریب، در پزشکی جرب
خشک ریش
فرهنگ فارسی عمید

خام رای

خام رای
کسی که رای و اندیشۀ خام دارد، آنکه رای و عقل درست ندارد، برای مِثال تو ای طفل ناپختۀ خام رای / مزن پنجه در شیر جنگ آزمای (نظامی۵ - ۸۲۸)
خام رای
فرهنگ فارسی عمید

گاو ریش

گاو ریش
احمق ابله بیخرد: از فعال شاعران خر تمیز بی ادب وز خصال خواجگان گاوریش بد نهاد... . (سنائی)
فرهنگ لغت هوشیار