داس، آلتی آهنی و سرکج با دستۀ چوبی که دم آن تیز و دندانه دار است و با آن گیاه ها و حاصل مزارع را از روی زمین درو می کنند، جاخشوک، جاغسوک، محصد، مخلب، منگال، جاخسوک
داس درو باشد، (آنندراج)، داس آهنی است که با آن علف درو می کنند و آن را خاجسوک و خاجسول می گویند، این آلت فقط برای درو علف بکار می رود نه برای درو غلات چه آن چیزی که با آن غلات را درو می کنند داس می گویند، (از فرهنگ شعوری ج 1 ورق 366)
ویژگی چیزی که شعله، گرمی، روشنایی یا جریان برق آن از میان رفته باشد، ساکت، بی صدا، به طور آرام، ساکت باش خاموش شدن: قطع شدن جریان برق در وسایل برقی، ساکت شدن، دم فروبستن، فرونشستن و از میان رفتن شعلۀ آتش یا چراغ خاموش کردن (ساختن، گردانیدن): قطع کردن جریان برق در وسایل برقی، ساکت کردن، از سخن بازداشتن، از آواز یا گفتار بازداشتن، برای مِثال کسی سیرت آدمی گوش کرد / که اول سگ نفس خاموش کرد (سعدی۱ - ۱۴۵)، فرونشاندن آتش یا چراغ