جدول جو
جدول جو

معنی خاراگوش

خاراگوش
افسنتین، گیاهی خودرو با ساقه های بلند، برگ های کرک دار، شاخه های انبوه و گل های زرد کوچک که برای معالجۀ لقوه، فالج، رعشه و امراض معده و کبد به کار می رفته، شیبه
تصویری از خاراگوش
تصویر خاراگوش
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با خاراگوش

خاراگوش

خاراگوش
گیاهی است از تیره مرکبان که پایاست و ارتفاعش از 50 سانتیمتر تا یک متر متغیر است. برگهایش متناوب و پهنکش دارای بریدگیهای بسیار میباشد و گلهایش زردرنگ است و در آخر تابستان پدید شوند افسنتین کشوث رومی
فرهنگ لغت هوشیار

تاراگون

تاراگون
ایالتی در شمال اسپانیا در ’کاتالونْی’. محدود است به ایالات برشلونه، لارده، ترول، بلنسیه و از مشرق بر ساحل بحرالروم قرار دارد. مساحتش 6490هزار گز مربع و 337964 تن سکنه دارد. کوهستانی است. در نواحی ساحلی بحرالروم قرار دارد و حاصل خیز است. دارای مو و زیتون و پرتقال فراوان است. شراب تاراگون معروف است. قاموس الاعلام ترکی آرد: تاراغونه، ایالتی است در اسپانیول که قسمت جنوبی خطۀ قطالونیه را تشکیل میدهد، از سوی شمال بدو ایالت بارسلون و لریده و از سمت مغرب به ایالت ارغون و از سمت جنوب به ایالت والنسه و ازجانب مشرق به دریای ابیض (مدیترانه) محدود است..
لغت نامه دهخدا

ساراگور

ساراگور
نام قومی است که در دورۀ فیروزاول هیجدهمین پادشاه ساسانی (383- 459 م)، از شمال قفقاز به گرجستان و ارمنستان تاختند، رجوع به ترجمه ایران در زمان ساسانیان چ 1 ص 204 و چ 2 ص 316 شود
لغت نامه دهخدا

خریگوش

خریگوش
پستانداری است علفخوار جزو راسته جوندگان باندام گربه دارای گوشهای دراز و لبهای شکافدار. دستهای وی از پاها کوتاهتر است و بسیار تند میرود و آن دارای اقسامی است ارنب
فرهنگ لغت هوشیار

سراگوش

سراگوش
کیسه ای دراز که زنان گیسوی خود را در آن نهند گیسو پوش
سراگوش
فرهنگ لغت هوشیار

خارانو

خارانو
خارپشت، خارپشت بزرگ تیرانداز که خارهای بلند ابلق دارد و آن ها را مانند تیر می اندازد، جوجه تیغی، تَشی، سیخول، زُکاسه، سُکاسه، رُکاشه، اُسگُر، اُسغُر، سَنگُر، سُگُر، پَهمَزَک، پیهَن، بیهَن، روباه تُرکی، کاسجوک، جَبروز، قُنفُذ
خارانو
فرهنگ فارسی عمید