جدول جو
جدول جو

معنی حبس البول

حبس البول
عارضه ای که در آن انسان نمی تواند ادرار کند، مسدود شدن مجرای ادرار، احتقان، حبس بول، شاش بند، احتباس
تصویری از حبس البول
تصویر حبس البول
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با حبس البول

حبس البول

حبس البول
شاشبند چامین بند بند آمدن ادار بهر علت که باشد و معمولا بعلت انسداد مجاری عبور و خروج ادرار (حالبها و پیشابراه) پیش میاید احتباس البول بند آمدن ادار شاش بند
فرهنگ لغت هوشیار

حبس البول

حبس البول
اُسر. شاشبند. شاشبندی. احتباس بول. احتقان. عسرالبول. در علاج آن در قرابادین آمده است: انیسون، تخم کرفس از هر یک سه درم، قندسفید چهار درم همه را کوفته و بیخته کفه زنند (یعنی کفلمه کنند) و نیم پیاله حلیب بزور ثلاثه یعنی تخم خیار و تخم بادرنگ و تخم خربزه از عقب آن بیاشامند
لغت نامه دهخدا

سلس البول

سلس البول
شاشو کسی که ناتوان از نگهداشت شاش خویش است روان شدن ادار (شاش) بی اختیار: حدیث وقف بجتیی رسید در شیراز که نیست جز سلس البول را در وادرار. (سعدی. کلیات)
فرهنگ لغت هوشیار

سلس البول

سلس البول
عدم توانایی کنترل ادرار به صورتی که قطره قطره و بی اختیار خارج می شود، چکمیزک
فرهنگ فارسی عمید

حبس البطن

حبس البطن
عقل بطن. حبس بطن. بستن شکم. ببستن شکم. بندآوردن شکم.
لغت نامه دهخدا

حب البدل

حب البدل
هوش آور همبسته ای از چند داروی گیاهی برای رهایی از هوشربا (مواد مخدر) حبی که در طب قدیم جهت ترک افیون ساخته میشده است و ترکیبش از مخلوط تا توره سیاه و زنجبیل وریوند چینی بود که روزی دو یا سه حب تجویز میشده
فرهنگ لغت هوشیار