جاچراغی که از شیشه درست کنند و چراغ را در آن بگذارند که باد آن را خاموش نکند، فانوس، چروند، چراغ پرهیز، قندیل، چراغ واره، چراغ بادی، چراغدان، چراغبانه، مردنگی
چراغدان را گویند. (برهان) (آنندراج). چراغدان. (ناظم الاطباء). بعربی مشکوه خوانند. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). چراغواره. چراخواره. جاچراغی. چراغدان. رجوع به چراخواره و چراغواره شود، اسبی که دو دست را بلند کرده بر روی دو پا ایستد. (ناظم الاطباء). چراغ. چراغپا
نام خیابانی از خیابانهای قدیم و مرکزی تهران که از میدان سپه (توپخانه) بطرف سرچشمه و سه راه امین حضور امتداد یابد. این خیابان نخست به ’خیابان چراغ گاز’ معروف به وده و اینک به ’خیابان امیرکبیر’ نام گذاری شده است