دور خود چرخ زدن و در حال چرخیدن به هوا رفتن کنایه از حلقه زدن و گرداگرد کسی یا چیزی را گرفتن، تنوره کشیدن، برای مثال هزار از دلیران جوینده کین / به گردش تنوره زدند از کمین (اسدی - ۳۹۱)دور خود چرخ زدن و در حال چرخیدن به هوا رفتن کنایه از حلقه زدن و گرداگرد کسی یا چیزی را گرفتن، تنوره کشیدن، برای مِثال هزار از دلیران جوینده کین / به گردش تنوره زدند از کمین (اسدی - ۳۹۱)