معنی پلنگی - فرهنگ فارسی عمید
معنی پلنگی
- پلنگی
- مربوط به پلنگ، شبیه پوست پلنگ مثلاً لباس پلنگی، تندی و خشمگینی
تصویر پلنگی
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با پلنگی
پلنگی
- پلنگی
- از توابع دهستان بابل کنار شهرستان بابل، از انواع رنگ دام، جایی که محل زیست پلنگ باشد و پلنگ در آن
فرهنگ گویش مازندرانی
کلنگی
- کلنگی
- هر آن چه که به درد خراب کردن بخورد، قدیمی (خاصه ساختمان)
فرهنگ فارسی معین