معنی پختگی پختگی پخته بودن، حالت و چگونگی هر چیز پخته شده، کنایه از آزمودگی، تجربه داشتن، باتجربه بودن پخته بودن، حالت و چگونگی هر چیز پخته شده، کنایه از آزمودگی، تجربه داشتن، باتجربه بودن تصویر پختگی فرهنگ فارسی عمید