جدول جو
جدول جو

معنی پتیار

پتیار
پتیاره، زن بدکار، پتیارک، بتیاره
زشت و مهیب
بدکار
بلا، آشوب
آسیب، آفت
در آیین زردشتی مخلوق اهریمنی که در پی آزار مردم یا تباه ساختن چیزهای خوب و آثار نیکو است، دیو
تصویری از پتیار
تصویر پتیار
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پتیار

پتیار

پتیار
مخلوق اهریمنی که از پی تباه کردن و ضایع ساختن آثار نیک و آفریدگار اهورمزدا پدید آمده مخلوق اهریمنی دیو، آفت بلا عیب مصیبت، مهیب زشت نازیبا، دشمنی مخالفت ضدیت بغضا عداوت عناد، مکر فریب حیله دغا، شدت سختی نفاذ حکم -7 (تداول زنان) دشنامی سخت قبیح است: لکاته پتیاره، و بال کوکب و بال ستاره
فرهنگ لغت هوشیار

پتیاره

پتیاره
زن بدکار، بَتیارِه، پَتیار، پَتیارَک
زشت و مهیب
بدکار
کنایه از بلا، برای مِثال چو دانی که از مرگ خود چاره نیست / ز پیری بتر نیز پتیاره نیست (فردوسی - ۶/۷۸)
کنایه از آشوب، کنایه از آسیب، کنایه از آفت،
در آیین زردشتی مخلوق اهریمنی که در پی آزار مردم یا تباه ساختن چیزهای خوب و آثار نیکو است، دیو، برای مِثال برگشت چرخ بر من بیچاره / وآهنگ جنگ دارد پتیاره (کسائی - ۶۲)
رنج، مشقت، محنت، برای مِثال به روز عدلش میزان های ظلم سبک / به عون رایش پتیاره های دهر سلیم (ابوالفرج - ۱۰۷)
پتیاره
فرهنگ فارسی عمید

پتیاره

پتیاره
دیو، آفت، بلا، آسیب، زشت، نازیبا، بدخوی مردم آزار در مورد زن
پتیاره
فرهنگ فارسی معین