جدول جو
جدول جو

معنی بنوسرخ

بنوسرخ
عدس، گیاهی بوته ای از خانوادۀ باقلا با گل های سفید رنگ و برگ های باریک که دانۀ گرد و محدب این گیاه که مصرف خوراکی دارد، دانچه، انژه، مژو، نسک، نرسک، نرسنگ، مرجو، مرجمک
تصویری از بنوسرخ
تصویر بنوسرخ
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با بنوسرخ

بنوسرخ

بنوسرخ
غله ای است که آنرا به عربی عدس گویند. خوردن آن تاریکی چشم آورد. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا). عدس. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

بادسرخ

بادسرخ
مرضی است معروف. (غیاث). مرضی است معروف، سلیم گوید:
باد سرخ آورد روی خاک از گلگون او
بس که کرد اعراض از رشک سپهر چنبری.
(ازآنندراج).
حُمْره. حُمْرۀ مبارکه. باد مبارک. باددژنام. بادژنام. بادژ. بادژفام. بادژوام. بادشفام. بادشکام. بادشوام. رجوع به لغات یادشده در جای خود شود. سرخ باد. (سروری: بادژنام) (برهان: بادژکام)
لغت نامه دهخدا

بیدسرخ

بیدسرخ
نام محلی کنار راه همدان و کرمانشاه میان سنگ سفیدو درویشان در 496000 گزی تهران. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

توسرخ

توسرخ
گونه ایست از نوع مرکبات شبیه پرتقال و لیمو دارای برگهای پهن و خارهای بیشتر و گلهای بزرگتر و میوه اش نیز بسیار درشت تراست. طعم آن ترش و شیرین و گوشت آن سرخ است
فرهنگ لغت هوشیار

توسرخ

توسرخ
میوه ای از نوع مرکبات شبیه پرتقال و نارنگی، با طعم ترش و شیرین و گوشت سرخ رنگ، ویژگی پرتقالی که گوشت آن سرخ رنگ است
توسرخ
فرهنگ فارسی عمید