جدول جو
جدول جو

معنی اهل ذوق

اهل ذوق
خوش گذران، خوش قریحه، در تصوف کسانی که حقایق را به ذوق درمی یابند نه با بحث و جدل
تصویری از اهل ذوق
تصویر اهل ذوق
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با اهل ذوق

اهل ذوق

اهل ذوق
کسی که تجلیات وی از مقام روح و قلب به مقام نفس و قوای آن نازل شود چنان که آنها را بحس دریابد و با ذوق درک کند بلکه چنان از سیمای آنان هویدا گردد. (از تعریفات جرجانی). و رجوع به حکمت الاشراق ص 152 و 217 و رجوع به اهل و ترکیبات آن شود، متکلم. عالم به علم کلام. رجوع به کلام و علم کلام شود
لغت نامه دهخدا

اهل ذمه

اهل ذمه
در فقه اهل کتاب از یهود، نصارا و زردشتیان که در ممالک اسلامی زندگانی کنند و در حمایت مسلمانان باشند و جزیه بدهند
اهل ذمه
فرهنگ فارسی عمید

اهل ذمه

اهل ذمه
اهل کتاب از زرتشتیان، یهودیان و ترسایان که در سرزمین مسلمان زندگی کنند (با شروط ذمه)
اهل ذمه
فرهنگ فارسی معین

اهل ذمه

اهل ذمه
کافران مطیع پادشاه اسلام، و گاهی عبارت از رعیت باشد. (غیاث اللغات) (آنندراج). کافری که در پناه اسلام باشد. ذمی. زنهاری. پناه آور. رجوع به البیان و التبیین ج 2 ص 35 و تاریخ تمدن جرجی زیدان ج 4 ص 101 و 121 و برای احکام فقهی آن رجوع به کتاب شرایع الاسلام شود
لغت نامه دهخدا

اهل حق

اهل حق
نامی است که نُصَیریان یعنی علی اللهیان بخود دهند. نصیری. علی اللهی. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

هم ذوق

هم ذوق
هم سلیقه. (یادداشت مؤلف). دو تن که علایق و تمایلات مشابه دارند. هم طبع
لغت نامه دهخدا