جدول جو
جدول جو

معنی اپیدمیک

اپیدمیک
ویژگی بیماری ای که ناگهان عدۀ بسیاری را مبتلا می سازد، همه گیر، همه جاگیر
تصویری از اپیدمیک
تصویر اپیدمیک
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با اپیدمیک

اپیدمی

اپیدمی
شیوع بیماری ای که می تواند افراد بسیاری را هم زمان مبتلا کند، کنایه از شیوع یک پدیده یا رفتار
اپیدمی
فرهنگ فارسی عمید

اپیدمی

اپیدمی
عارضه یا بیماری عام، بیماری ای که به عموم مردم سرایت کرده باشد، مسری، همه گیر (واژه فرهنگستان)
اپیدمی
فرهنگ فارسی معین

سپیدمی

سپیدمی
جوهر و عرق می است که چون مصعد شود سرخی آن بسپیدی تبدیل می یابد. (آنندراج) (انجمن آرا) :
غم اگرت بِعِرْق و پی، زردمیش حریف نی
ریز در آن سپیدمی، اینْت گلاب عنبری.
مطلق رازی (از آنندراج و انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا