جدول جو
جدول جو

معنی هم رکاب

هم رکاب
دو یا چند سوار که در کنار هم حرکت کنند، کنایه از قرین، همنشین
تصویری از هم رکاب
تصویر هم رکاب
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با هم رکاب

هم رکاب

هم رکاب
دو یا چندتن که با هم سواره حرکت کنند، کسی که در التزام رکاب بزرگی حرکت کند ملتزم رکاب: هر کجا شاه جهان لشکر کشد بر خصم ملک نصرت و تایید باشد هم عنان و هم رکاب. (سوزنی)
فرهنگ لغت هوشیار

هم رکاب

هم رکاب
دو تن که با هم سواری کنند وبه همراهی یکدیگر به راهی روند. همراه:
معجز عنان کش سخن توست اگرچه دهر
با هر فسرده ای به وفا هم رکاب شد.
خاقانی.
حیاتش با مسیحا هم رکاب است
صبوحش تا قیامت در حساب است.
نظامی
لغت نامه دهخدا

هم رکابی

هم رکابی
هم عنانی. همراهی:
داشت با خود کنیزکی چون ماه
چست و چابک به هم رکابی شاه.
نظامی.
رجوع به هم رکاب شود
لغت نامه دهخدا

هم رضاع

هم رضاع
دو کودک که از پستان یک زن شیر خورده اند، متفق متحد همراه: من و سایه هم زانو و هم نشینی من و ناله هم کاسه و هم رضاعی
فرهنگ لغت هوشیار

هم خواب

هم خواب
زنی که باشوهر خود در یک بستر خوابد هم بستر همسر. توضیح ظاهرا این لفظ را بیشتر برای کسی (زنی) که بصورت غیر شرعی و غیر قانونی هم بستر و همخوابه مردی شده است بکار می برند
فرهنگ لغت هوشیار