جدول جو
جدول جو

معنی نیمکت

نیمکت
صندلی پهن که چند نفر بتوانند روی آن پهلوی هم بنشینند، نیم تخت، نیم دست
تصویری از نیمکت
تصویر نیمکت
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با نیمکت

نیمکت

نیمکت
نوعی صندلی دراز و پهن که چند نفر بتوانند روی آن بنشینند
نیمکت
فرهنگ فارسی معین

نیمکت

نیمکت
از: نیم (به معنی نصف) + کت (به معنی تخت). (یادداشت مؤلف). تختی که دست کم از یک طرف دیواره نداشته باشد و بر آن نشینند و پاها فروآویزند یا بر زمین نهند
لغت نامه دهخدا

نیمخت

نیمخت
روز شانزدهم از ماه دهم خوارزمی و آن از ایام معروف مغان خوارزم بود
فرهنگ لغت هوشیار

نیمخت

نیمخت
روز شانزدهم از ماه دهم خوارزمی و آن از ایام معروف مغان خوارزم بود
نیمخت
فرهنگ فارسی معین

نیمخت

نیمخت
لغت خوارزمی، روز شانزدهم از ماه دهم خوارزمی و آن از ایام معروف مغان خوارزم بود. (از مقدمۀ التفهیم از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا