خزینۀ سیم و زر، پول های طلا و نقره یا جواهر که در جایی پنهان کرده باشند گنج باد: گنجی که بی رنج و زحمت به دست آید، گنج بادآورده گنج بادآورد: در موسیقی از الحان سی گانۀ باربد، برای مثال چو باد از گنج بادآورد راندی / ز هر بادی لبش گنجی فشاندی (نظامی۱۴ - ۱۷۹) گنج باد آورده: گنجی که بی رنج و زحمت به دست آید، در موسیقی از الحان سی گانۀ باربد گنج روان: گنجی از مسکوک رایج، گنجی از زر و سیم خالص، گنج قارون که به زمین فرو رفت و گفته اند که پیوسته در زیر زمین روان است، برای مثال وعدۀ اهل کرم گنج روان / وعدۀ نااهل شد رنج روان (مولوی - ۴۲) گنج سوخته: در موسیقی از الحان سی گانۀ باربد، برای مثال ز گنج سوخته چون ساختی راه / ز گرمی سوختی صد گنج را آه (نظامی۱۴ - ۱۷۹) گنج شادآور: از گنج های خسرو پرویز، گنج شادورد گنج شادآورد: از گنج های خسرو پرویز، گنج شادورد گنج شادورد: از گنج های خسرو پرویز، برای مثال دگر آنکه بد شادورد بزرگ / بگویند رامشگران سترگ (فردوسی - ۸/۲۹۶) گنج گاو: در موسیقی از الحان سی گانۀ باربد، برای مثال چو گنج گاو را کردی نواسنج / برافشاندی زمین هم گاو و هم گنج (نظامی۱۴ - ۱۷۹)