جدول جو
جدول جو

معنی کیان خره

کیان خره
کیاخره، در ایران باستان غلبه، قدرت، فرّ و شکوه شاهنشاهی که اهورامزدا، ایرانیان را از آن برخوردار می ساخت، خرّۀ کیانی، فرّۀ ایزدی، ، فرّۀ کیان
تصویری از کیان خره
تصویر کیان خره
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با کیان خره

کیان خره

کیان خره
فرکیان. توضیح این اصطلاح در حکمت اشراق هم وارد شده
کیان خره
فرهنگ لغت هوشیار

کیان خره

کیان خره
به معنی کیاخره است، و آن نوری باشد از جانب اﷲبه سوی پادشاهان، چه کیان پادشاهان و خره نوری و پرتوی را گویند که از جانب خدای تعالی به بندگان فایض شود، که بدان سبب بعضی پادشاهی و ریاست کنند و بعضی صنعت و حرفت آموزند. (برهان). به معنی کیاخره است. (آنندراج). کیاخره. کیان خوره. (ناظم الاطباء). فر کیانی. در اوستا ’کوه انم خوه رنو’. (حاشیۀ برهان چ معین). رجوع به مادۀ بعد و حکمت اشراق چ هنری کربن و معین ص 157 و خوره و خره شود
لغت نامه دهخدا

کیان خوره

کیان خوره
فرکیان. توضیح این اصطلاح در حکمت اشراق هم وارد شده
کیان خوره
فرهنگ لغت هوشیار

کیان خوره

کیان خوره
با واو معدوله، به معنی کیان خره است که نوری باشد از جانب اﷲ فایض به پادشاهان و رؤسا. (برهان). کیان خره. کیاخوره. (ناظم الاطباء). فر کیان. توضیح آنکه این اصطلاح در حکمت اشراق هم وارد شده. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به کیان خره شود
لغت نامه دهخدا

میان خره

میان خره
قریه ای است هشت فرسنگ و نیمی میانۀجنوب و مشرق تنگستان. (از جغرافیای سیاسی کیهان)
لغت نامه دهخدا

کیان تخمه

کیان تخمه
از تخمۀ کیان. کیان نژاد. که از نسل کیان است:
چو سالار چین دید نستور را
کیان تخمه و پهلوان پور را.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

میان دره

میان دره
نام ایستگاه راه آهن از دهستان علا بخش مرکزی شهرستان سمنان و آن اولین ایستگاه سمنان به دامغان در کیلومتر 18 است سکنۀ آن همان کارمندان ایستگاهند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی است از دهستان سدن رستاق بخش کردکوی شهرستان گرگان، واقع در 10هزارگزی خاور کردکوی با 720 تن سکنه. آب آن از رودخانه و راه آن ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا

میان خوره

میان خوره
آبی که به درخت یا کشت برای ضرورتی میان دو نوبت دهند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا