معنی کنج کنج زبان کوچک، عضو گوشتی کوچکی به شکل زبان که در بیخ حلق آویزان است، ملازه، لهات، کده، ملاز برای مثال همی تا دایه کنج و کام کردش / پدر فرزانه هرمز نام کردش (نزاری - لغت نامه - کنج) تصویر کنج فرهنگ فارسی عمید