معنی کثیر کثیر بسیار، زیاد، فراوان، مقابل قلیل، به طور فراوان، بی اندازه، وافر، جزیل، به غایت، موفّر، موفور، مفرط، معتدٌ به، خیلی، اورت، عدیده، غزیر، متوافر، درغیشمقابل واحد، در فلسفه ویژگی هر چیز قسمت پذیر تصویر کثیر فرهنگ فارسی عمید