جدول جو
جدول جو

معنی کارسنج

کارسنج
آنکه کار را بسنجد و اطراف و جوانب آن را در نظر بگیرد، کارآگاه، کارآزموده، برای مثال ز دشواری راه و گنجی چنان / سخن راند با کارسنجی چنان (نظامی۵ - ۸۹۸)
تصویری از کارسنج
تصویر کارسنج
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با کارسنج

بارسنج

بارسنج
کسی که بار را وزن می کند، ترازودار، قپان دار، هرچه با آن باری را وزن کنند، ترازو، قپان
بارسنج
فرهنگ فارسی عمید

کار سنج

کار سنج
آنکه اطراف و جوانب کاری را نیک در نظر گیرد کار آگاه: (ز بسیاری راه و گنجی چنان سخن راند با کار سنجی چنان) (نظامی)، لفافه ای که زرد و زان برای پارچه سازند
کار سنج
فرهنگ لغت هوشیار

بارسنج

بارسنج
وزّان. قپاندار. (دِمزن). رجوع به شعوری ج 1 ورق 153 برگ ب شود.
لغت نامه دهخدا

کارنج

کارنج
دهی از دهستان ابوالفارس بخش رامهرمز شهرستان اهواز، واقع در 35هزارگزی جنوب خاوری رامهرمز و 25هزارگزی جنوب شوسۀ ماماتین به هفتگل. کوهستانی و گرمسیر و مالاریائی و دارای 60 تن سکنه است. آب آن از رود خانه ابوالفارس و محصول آن غلات و برنج و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

کرسنج

کرسنج
کم همتی باشد و آن ضعف نفس است از طلب مراتب عالیه. (برهان) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا